web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

یار

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
با این همه هر آن که نه خواری کشید از او
هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت
ساقی بیار باده و با محتسب بگو
انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت
هر راهرو که ره به حریم درش نبرد
مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت
حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

۲ نظر:

hossein گفت...

شاید
آن کس را که
انتظارش می کشی
از میانه راه
برگشته باشد
شاید
نمی بینی
چشمانت چرا پراز تهی است
در نگاهت
هیچ جاده ای
موج نمی زند
در چشمانت حتی
سراب هیچ راهی نیست
نمی بینی
انتظارت
چه تهی دست
ابستاده است
شاید ان کس که می آید
همان هیچ باشد
شاید

Unknown گفت...

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

Google Analytics Alternative