web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

گاهی


می دانی گاهی وقت ها 

دلت خنده‌اش می گیرد از زمان.

دلت می‌خواست برمی گشتی به آن سالٰ‌ها‌ ‌و هواها

که به خدایی خدا، به آن خانه سیاه 

بهترین لحظه‌ها لحظه‌هایی است که خدا را به خاطر او می‌خواستی 

بعد سال‌ها شروع به نوشتن کرده ام ..

نوشتن هایی که شاید برخلاف کتاب‌چهره طولانی شود

که بس است از بس داستان نیم خطه نوشته‌ام ...

دلم می خواهد این گذشته را آشکار کنم که عشق عریان زیباتر است ..



آن موقع‌ها بار سنگین‌ش را تنهایی کشیده ام و الان باری برای کشاندن نمانده ...


و باز بسم الله ...

و باز کلمه برای نوشتن داستان‌ی 


و راستی می‌دانی که دوست داشتن و تصمیم برای نداشتنت سخت تر از همه آن چیزها بود؟




۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

124

نداشتن تو يعنے اينکه ديگرے تو را دارد،
نمےدانم نداشتن ات سخت تر است
يا تحمل اينکه ديگرے تو را داشته باشد...

"

n/a

n/a

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

برگشت

گرچند می گویند همه داستانها یکی است !
اما داستان من عاشقانه ترین است .چون من در آنم و من ...
نه کس دیگری ...

گفتم که از ماندنم در این سبزکده چیزی نمانده است حال باید نوشت در این سبز بی مزه که لظف مکان است نامش نه حال و زمان ...

از دوستانی بگذریم که منطقی بودند و با منطق جلو رفتند و حالشان تعبیر بهتری از من ندارد .
بگذریم ...
باید شروع کرد داستان را 
روایت خود روایت نشده روایت بازی نشده ارزش  خواندن که هیچ ارزش ورق زدن هم ندارد
که به زمان آدمی است و خسران ...


۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

روزی هدفمند

- خدایا، میگن روزی رسونی... یه دختر خوب قسمتم کن دیگه

- روزیت پرداخت شده عزیزم، ولی فعلاً قابل برداشت نیست


"
Google Analytics Alternative