web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

مهمانی

نقل هر جور که از خلق کریمت کردند        قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی

مهمان من که نبودند از اول اما من مهمانشان شدم !به هر حال شب اول و هفته اول سخت تراز بقیه اوقات . فرشته ای می گفت شاید این سختی باعث شده که دوستش داشته باشی ...
به هرحال دارد جا می افتد این میزبان ما ! خانه شان خوب است و مهمتر از هم مهربانیشان . مشکل فقط نبود اینترنت وای فای است که بنده بدون اینترنت ام و فقط یک میل می توانم چک کنم ! اما بودن پیش شان و شب را صبح کردن با مهربانیشان ، صفایی دارد.

بی و تن رضا امیر خانی را شروع کردم به خواندن هر چه باشد چمدان پر از کتاب آوردنش برای من سودمند بود .
بی   و وطن ارمیا است در نثر "من و او" به هر حال عاشقانه های امیر خانی از جنس ماهاست ! سمپادی است . من و او یش را بخوانید وقتی علی فتاح   دلیل نرسیدنش را می فهمد . وقتی که معشوقش را برای قرمساق  محله وصف می کند فقط با یک اسم ... و صاحب شغل شریف می گوید اسم نگو وصف بگو ...
از معدود کتاآب هایی بود که آخرش اشک ریختم ...


۳ نظر:

ساجده گفت...

"من او" البته درستش است... ضمنا خوبی از خودت است امیر جان که همه ی زحمت های ما گردنت افتاده. و بدون که عاشقانه های رضا امیرخانی از جنس شماها نیست...

امیر گفت...

یعنی عاشفانه های اون سمپادی نیست ؟ داره عشق و نرسیدن را خوب وصف می کنه ها ؟..

Reza گفت...

سلام امیر جان
به جای این معقولات و معشوقات برو یه کاری کن این سبزا به ما پذیرش بدن
تونستی آماری از وضعیت MBA در بیاری؟؟
در ضمن تو فکر کنم آخر به جای پزشکی مهندس
شاعر مهندس بشی...
شایدم عاشق مهندس...

Google Analytics Alternative