web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

درهم برهم

دیروز در جلسه آخر مالایی یاد ارمیای بی و تن افتادم .
آنجا که خشی خودش را برای "نیبر پارتی" می آورد . نمی دانستم که مهمانی است و خودم را آورده بودم .
مردی هم کلاسی یم بود و سن ش را نمی دانم ولی موی سیاه در سرش نبود . از مهندسی صنایع به اقتصاد روی آورده بود . از مالزی کلی خوب گفت . مالزی که من به نیمه نرسیده دارم می شمارم زمانی را که از اینجا می خواهم بروم . تبعیدگاه سبز من . راستش را بخواهید از بودن لذت نبردم ! خوش گذرانده ام . زیبایی ها دیده ام ولی حس مهمان بودن در این مکان زجر آور است . از مهمان بلند مدت بودن خوشم نمی آید . مهمانی کوتاه خوب است می دانی می روی ولی بلند مدت ش زجر آور است به زجر زندگی به قشنگی فلسفه بودن. 

بدی اش را گفتم خوبی هاش را هم بگویم ! اگر خوب باشد . اصولا کارهایی کردم که در ایران محال بود بکنم . از لحظه اول در هواپیما شروع شد . سوختنم را می گویم ...
بعدش تست نوشیدنی 27 % اشتباها در هواپیما . 
درخانه ای را شکستن . داد زدن ، فریاد کردن ، فحش ناموسی دادن در هتل و ....
خوبی های ش این هاست !چه خوبی هایی . البته خوشمزه هایش مانده است . مزه و عطری که با آن می خوابی...

یاد مان باشد که باید دلیل کارهایمان خودمان باشیم و نه حرف دیگران و بدانیم که چرا کاری می کنیم .

راستی خوابم در خانه جدید زیاد شده  ! دوست ندارم از شب بی داری هایم لذت می بردم از نخوابیدن ها ... نمی دانم اما فکر وعده چهل شب تمام شده و عیش ونوشی باز می خواهم . چه حسی دارد آدم برای خودش و او و غایبش قنوت بگیرد .


۱ نظر:

sajedeh گفت...

ghadresho nemidooi dige....inja doostaee dari ke hich jaye dige nadari

Google Analytics Alternative