web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

قصد جان است طمع در لب جانان کردن تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم

می خواهم 
سر بر دامنت بگذارم 
به هیچ فکر کنم
به هیچ ، جز تو 
کس دیگری نباشد 
نه نامی ، نه یادی 
به تکرارت فکر کنم 
به عشق همیشه بودنت 
به اینکه هستی ...
آرامگر * من باش.


۲ نظر:

Unknown گفت...

زیبا بود مثل همیشه
مثل خودت

رضا گفت...

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست

سعدی

قدر این آقا مرتضی رو بدون

Google Analytics Alternative