| عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام | و از خدا دولت این غم به دعا خواستهام | |
| عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش | تا بدانی که به چندین هنر آراستهام | |
| شرمم از خرقه آلوده خود میآید | که بر او وصله به صد شعبده پیراستهام | |
| خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز | هم بدین کار کمربسته و برخاستهام | |
| با چنین حیرتم از دست بشد صرفه کار | در غم افزودهام آنچ از دل و جان کاستهام | |
| همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا | بو که در بر کشد آن دلبر نوخاستهام | 
زندگی نفس نظر دیدگاه امیدهاو عشق یک ایرانی دانشجو در مالزی راستی اینجا برهنه ام و بی سانسور اگر دوست ندارید نخوانید ش
۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه
روی جوانی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
 
 
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر