این هفته کلا جالب داره می شه ! البته نظر معده من برعکسِ !
شنبه و یکشبه که رستوران های ایرانی دانشگاه تعطیلاند . دوشنبه مشغول پروژه ریهب بودیم که ساعت 2:15 با حسین آقا رسیدیم به رستوران بالا ! رفتیم پایین اینجرینگ کافه ناسی گورنگ سامتینگ * خوردم . سه شنبه هم باز دیر رسیدم و امروز هم دیگر تصمیم گرفتم بزار یک هفته مالایی زندگی کنیم ! بهترست ! حداقل یک فایده ای دارد . :دی
راستی یک معلم سابق را در این جا پیدا کرده ام ! سمپادی و حلی ! متاهل و دانشجوی فعلی ! امروز آمد دیدنم ...
نمی دانم چرا ولی به قول مازیار ما سمپادی ، یا حلی ها بیشر، یک کامن سنس ، یا اعتماد عمومی به هم داریم ...
*این سامتینگ به نظر من دیگه فرقی نمی کند چی باشد همه یک چیزند تقریباً.
*این سامتینگ به نظر من دیگه فرقی نمی کند چی باشد همه یک چیزند تقریباً.
۳ نظر:
hala hameye ghazahaye malaee ro bokhorin ke ta chand rooz dige miam o baratun ghazaye irani dorost konam me'de ham khoshhal she. ;)
in ke migan dast balay dast besyare ine dige. man ye kam dir omdam ye duste xub peida kardi o ghazaye irani o ... bashe be ham miresim
aanan ke dir miresand dirtar ham farsoode mishavand
ارسال یک نظر