من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
وقتي به دلم رجوع مي كنم و از او ميپرسم آيا معني دوست داشتن را مي فهمي ، خيره خيره به من نگاه مي كند ، سپس لبخند تلخي مي زند و ازمن رو بر مي گرداند !
دیگه باید ساکت بود حرف نزد ، که سوخته حرفی نداره بزنه.
امیر می خواهد ، همیشه همین امیر ساده بماند .
هرچه دوست پسندد نیکوست ..ز این به بعد به میل دوست رفتار می کنم . برام دعا کنید.
۱ نظر:
امیر جون میخوای چیکار کنی؟؟
هر کاری میکنی فقط جون من عاشق نشو
شوخی کردم
فقط اسراف نکن...
منظورم افراط و تفریط...
ارسال یک نظر