ناراحتم ! مگر قرارمان نبود که دفترچه خاطرات مرا به دیگران نشان ندهید؟ این قول را مگر ازتان نگرفتم ؟ به قولتان وفا نکردید ! در این حد هم نبودید!وای که چه مردمانی هستید ...
جواب اعتماد را دوستی را چه گونه می دهید !
مهم نیست دیگر ! من که شهره شهرم بگذار بدانند همه ! بگذار فکر کنند که عقلم نم کشیده است !
اما دوست کوچکی جمله ای گفت حیفم آمد نگذارمش ...
sampadia momkene bahush bashan vali axaran kafi nist...
shomaham bahushin vali me3 inke bazam kafi nist
me3 tipike sampadia
راسته تو مورد اکثر مون صدق می کنه ! اگر چه تلخ !
من می گذارمش تو قسمت کمبود EQ ! باز هم شاید مثل حرف دوست دیگری است که میگفت چرا در آن مدرسه لعنتی عاشق شدن یادتان نداده اند! معلم م گفت نداده ایم ،چون بلد نبودیم! چون یادمان نداده اند !
اینو من می گم : وقتی چاق تازه ازدواج کرده باشد ، دراز هم همین طور بعد از مدتها عاشقی . همین می شود
معلمهای معلمانمان بلد نبودند معلمانمان کمبودهایشان را در مدرسه جبران می کردند !- جدا سروکله زدن با بچه ها کیف دارد ! درد سرش هم کمتر است - ماهم مثل آنان ! تازه هر نسلی از نسل دیگر بدتر ! داروین بمیرد با این نظریه تکاملش !
می توانید از سمپادیها بپرسید؟ بپرسید.
چاق و لاغر راهم که می شناسید ! در نامه رضا امیر خانی بود.
۱ نظر:
این طور نمی شود قضاوت کلی کرد. من بعد از عمری قضاوت کارشناسی و علمی به این رسیدم که نمی شود. اصلا نمی شود این طور هستی یک آدم و یک جماعت را به توبره کسید و به یک سنگ راند. نمی شود. هرگز نمی شود . انسان موجودی است که در راه هویتش را ذره ذره پیدا می کند...
ارسال یک نظر