جالبی داستان زندگی اینه که باید تصمیم بگیری
می گویند موقع تصمیم باید مشورت کرد .
نکته اش این است در این هنگامه مشورت ، معمولا داری از نظریات شکست دیگران بهره مند می شوی .
معمولا این اطرافیان خودشان دچار شکستند ، خواهی نخواهی شکست ترس می آورد همراه تجربه ! یاد می گیری که مراقب باشی ! از خارهای ریز هم بترسی و به گل وجودت نگاه نکنی .
یاد می گیری دیگر به هیچ کس ،هیچ نگویی حتی اگر فرشته ات باشد ! حتی معلمت باشد که حق آّب و گل دارد در وجودت !
شاید دلت بخواهد دیگر با خدایت هم حرف نزنی ! داد نزنی سرش که هی مگر نگفتی با صابرینم چقدر صبوری ! مگر نگفتی بخوانید مرا جوابتان می دهم ! مگر نگفتی اگر امید تان به جزمن نباشد جواب می دهم پس کجایی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر