یک نفر بیاید این درد را بر عهده بگیرد. این مرد را. درد این مرد را. عاشقی اش را. عشقش را.این مرد دارد پوست می اندازد. دارد از خاکستر خویش دوباره بر می خیزد. جان می گیرد. می جنبد. این مرد دارد کلمه پیدا می کند. دارد زاده می شود. لابلای سکوت دارد قد می کشد. دارد کلمه می شود. یک نفر بیاید این درد بر عهده بگیرد.
۱ نظر:
یک نفر بیاید این درد را بر عهده بگیرد. این مرد را. درد این مرد را. عاشقی اش را. عشقش را.این مرد دارد پوست می اندازد. دارد از خاکستر خویش دوباره بر می خیزد. جان می گیرد. می جنبد. این مرد دارد کلمه پیدا می کند. دارد زاده می شود. لابلای سکوت دارد قد می کشد. دارد کلمه می شود. یک نفر بیاید این درد بر عهده بگیرد.
ارسال یک نظر