وقتی من خودم ،خودم را نمی شناسم بقیه چه جوری می خواهند بشناسند؟
هر کسی چیزی می گه ! حتی معلم ت باشه بیشتر از 12 سال بشناسد ! باهات کار کرده باشه و ....
چیز های می گویند که من نیستم ! به خدا تعبیرهایی شنیده ام که مانده ام نه آنقدر خوبم نه آن قدر بد .
یک سری چیزها را دوست داشتم ! یکی حس بچیگیم را که همیشه بازیگوشی می کنه و ... هیچ دلم نیومده بزرگش کنم یا مخفی اش !بگذارید باشد عاشق اش می شوید ...
وقتی خودم را نمی شناسم چگونه در باره دیگران قضاوت کنم ! مثلا مازیار دوست است 13 سال که دوست است ولی اگر بخواهم بگویم چی در مازیار باعث دوستی شده ! یا چه را در مازیاردوست دارم نمی دانم شباهت هم که با هم نداریم خوشبختانه در رفتار و زبان نه در کردار ...
اما باز دوست است در حلقه اولی است ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر