خونه فرشته افطار دعوت بودم ! عزیز است مثل نازی ...
دست پخت پدر بچه ها هم خیلی عالی بود ! البته دست پخت همه خوب است جز یکی !
باز مهمان شدن در غربت صفایی دارد آن هم برای افطار ! یعنی هنوز خدایت قهرت نیست در ماه رحمتش مهمانت می کند بیشتر از قبل ...
امروز بگویم درست تر است می خواهم با یک هم رشته ای هندی بروم کلیسا ! گرچند یاسر زیاد موافق نبود ! رمضان - کلیسا و مسیح رب ماست ! جور در نمی آمد به قاموس او ...
ولی دیر و مسجد و کنیست همه برای خداست تا خدا را در آن بخوانند و عبادت کنند ! فلسفه عبادت در جمع هیچ نباشد این است که ان الله مع جماعه یادم باشد قبل از برگشت ن به ایران نماز جمعه هم بروم ... سفر ست دیگر میروی بازگشت ش با خداست نه تو ! گرچند برنامه ریزی کرده باشی..
بروم که شیطان در بند کشیده نفسم دیشب خواب را به 7 رکعت شبانه ترجیح داد ! نمی دانم چرا به من نرفته این شیطان و تنبل نشده !!!
بروم
دعایم کنید .... که دعایتان می کنم بی منت ! کار دیگری که ندارم :دی
{قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر