به کوی ميکده يا رب سحر چه مشغله بود | که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود | |
مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت | ورای مدرسه و قال و قيل مسله بود | |
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی | ز نامساعدی بختش اندکی گله بود | |
| ||
بگفتمش به لبم بوسهای حوالت کن | به خنده گفت کی ات با من اين معامله بود | |
| ||
|
که چی کلی کار داریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر