یکی از نیاز های بشری امنیت یا حس امنیتِ. حالا این حس را ممکنه هر جا دنبالش به گرده ، تو یه خونه ، تو یه اتاق و یک شهر و ..... و خیلی جاهای دیگه !
چند روز پیش منِ حواس پرت دسته کلیدم را در درون اتاق جا گذاشتم ، شنیده بودم که باز کردن این قفل ها کاری ندارد اما باز از یونس ( بذارید این رفیق هندی را توصیف کنم تقریبا هم قد خودم یا یک ذره کوتاه تر کمی چاق ، موهای کم پشت ریش های انبوه بدون سبیل ، کاملا ظاهر یک بنیاد گرای سنی ! ) پرسیدم که چی کار کنم ؟ گقت : اوه آی سی ! ای گات دیز پرابلم تو آی نو ها تو سول ایت !
بعدش با یک تلق راحت در کمتر از یک دقیقه درب اتاق باز شد ، فردا نه اینکه باز کلیدم جا مونده باشه ها ( حواس که نیست ) ! محض امتحان خودم درب را در کمتر از 30 ثانیه باز کردم ! حالا اینکه پول های من و وسائل یا خودم هنوز سرجامونیم را می گذارم به پای خدا و خوب بودن اینا!
راستی تعداد علامت تعجب ها ای پست هوارتا شد!
۴ نظر:
سلام
مگه خونتو عوض کرده ای؟
نه ، خانه من هنوز هم یک اتاق بر بلندای یک برج اما خودم کجام معلوم نیست از بوفالو چه خبر ، گزینه های اضافه چی داریم دیگه ؟
امیر تو در اتاقت رو قفل می کنی؟! البته شاید هم تعجب نداشته باشه ولی من حتی اگه اصلا به هم خونه هام اعتماد نداشته باشم ترجیح می دم نشون بدم که بهشون اعتماد دارم.
مممم شاید .ولی اونه هم همین کار را میکنند ! به هرحال خوبه برای این که درت بر اثر جریان باد باز و بسته نشه در را ببندی!
ارسال یک نظر