web stats tools

جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

کارام جانم می رود


گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود


شب تا سحر می نغنوم، واندرز کس می نشنوم
وین ره نه قاصد می روم، کز کف عنانم می رود

۲ نظر:

Unknown گفت...

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادت مند پند پیر برنا را

Unknown گفت...

محمل بدار ای ساربان ، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می ​رود


او می ​رود دامن کشان ، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می ​رود

Google Analytics Alternative