سلام آقا امیر خودم... خوبی؟ پست قبلیت حالو هوامو عوض کرد... جالبه اون موقع همش می گفتیم که این درسو دانشگاهو امتحانا کی تموم میشه راحت شیم... اما حالا واقعا دارم حسرت اون روزا رو میخورم... با اینکه خیلی جا داشت که بهتر می شد... اما همونا الان واسم آرزوهه... میترسم یه روزی این روزا که الان توشم واسم آرزو شه (میدونم که میشه). .. اما داش امیر میدونی واسه من بهترینش کی بود؟ اون شبی که خونه مامانبزرگ بودیم... امتحانا افتاد عقب ... اومدیم خونه ما، ماشینو با هل روشن کردیم بعد تو برفو یخ رفتیم توچال... آخر شبم که کباب ترکی زدیمو روشن شدیم
با دوست پری شانم و بی دوست پریشان. مرتضی جان ، همه اون وقتی که من با شما بودم بهترین بود . راست گفتی چه شبی و یا اون روز که نمره دینامیک ماشین اومد رفتیم جمشیدیه! صفاته عشقه ..............
۶ نظر:
امیر جان گفتم عکس بفرست... منظورم از خودت بود نه...
حالا این عکس جالب رو خودت گرفتی؟؟؟
رضا جان عکس را باید یکی باشه بگیره !ً امیر که نمی تونه از امیر عکس بگیره! اما چشم ...
اینجا ما این یه دانه حیوان را ندیدیم !
سلام آقا امیر خودم... خوبی؟ پست قبلیت حالو هوامو عوض کرد... جالبه اون موقع همش می گفتیم که این درسو دانشگاهو امتحانا کی تموم میشه راحت شیم... اما حالا واقعا دارم حسرت اون روزا رو میخورم... با اینکه خیلی جا داشت که بهتر می شد... اما همونا الان واسم آرزوهه... میترسم یه روزی این روزا که الان توشم واسم آرزو شه (میدونم که میشه). .. اما داش امیر میدونی واسه من بهترینش کی بود؟ اون شبی که خونه مامانبزرگ بودیم... امتحانا افتاد عقب ... اومدیم خونه ما، ماشینو با هل روشن کردیم بعد تو برفو یخ رفتیم توچال... آخر شبم که کباب ترکی زدیمو روشن شدیم
با دوست پری شانم و بی دوست پریشان.
مرتضی جان ، همه اون وقتی که من با شما بودم بهترین بود . راست گفتی چه شبی و یا اون روز که نمره دینامیک ماشین اومد رفتیم جمشیدیه!
صفاته عشقه ..............
وای چه گیگیلیه این عکس. عاشقشم
وای چه گیگیلیه این عکس. عاشقشم
ارسال یک نظر